بحران نفت در ایران (از ملی گرایی تا کودتا)
یرواند آبراهامیان
جواد کریمی
فایل پی دی اف:بحران نفت در ایران (از ملی¬گرایی تا کودتا)-مقدمه
مقدمه
تاریخ در باب مجادلات است.-کریستوفر هیل[1]
چاپ جدید اسناد سوخته[2] بر اینکه ایالات متحده در سیاست داخلی ایران از همان اَوان بحران نفت چگونه مداخله کرده، پرتو فوق العاده ای افکنده است – مداخله ای که مورخان و شاهدان آگاه سابقاً نادیده اش گرفته بودند. مقایسه ای دمِ دستی میان نسخه 2017 روابط خارجی ایالات متحده، 54-1952، جلد 10، ایران، 54-1951 با نسخۀ 1989 با همان عنوان، نشان می دهد دقیقاً به دلیل اینکه وزارت امور خارجه ایالات متحده تمایلی به تصدیق چنین مداخله شدیدی نداشت، این اسناد برای مدت زمانی طولانی ارائه نشدند.[3] نسخۀ 2017 حاکی از آن است که نسخۀ 1989 دو عبارت کوتاه، اما مهم، را خذف و سانسور کرده بود که به یکی از اسناد مفصلِ شورای امنیت ملی به سال 1951 تعلق داشت. این دو عبارت کوتاه عبارت اند از: ایالات متحده ” در ایران عملیات سیاسی ویژه ای را هدایت می کند”؛ و ایالات متحده “هماهنگی لازم جهت پشتیبانی امریکایی-بریتانیایی از مهره های همسو با غرب را به عمل می آورد.”[4] همینطور، نسخه قبلی گزارش داده بود که فاستر دالس[5]، وزیر[6] امور خارجه، فوراً پس از به انجام رسیدن کودتا 1953، از “. . .” فراوان تشکر کرد. نسخه جدید با واژه های “سیا، دولت، و فُا [عملیات امور خارجی[7]] جای خالی را پر کرده است.”[8] کارکرد عمدۀ فُا تزریق پول داخل عملیات مخفی سیا بود. به این ترتیب، مجلّد جدید در خصوص تظاهر به عدم مداخلۀ دیپلماتهای امریکایی در امور داخلی کشور محل اقامت خود احتیاط کمتری به خرج می دهند.
مجلّد قبلی، گرچه 1000 صفحه بود، به خودیِ خود در خصوص کودتا چیزی برای گفتن نداشت، و در خصوص بحران اوج گرفته در بیست و هشت ماه قبلِ کودتا نیز به نحو قابل توجهی فقیر بود. به سختی می شد باور کرد سفارت در تهران، خاصه در آن روز ها و هفته های بحرانی، با واشنگتون در ارتباط نبوده باشد. جای شگفتی نیست، هنگامی که نسخۀ قبلی برای اولین بار منتشر شد، انجمن تاریخی امریکا[9] داد و بیدادش به هوا رفت و برخی اعضای برجستۀ آن، مجلّد مذکور را به عنوان “کلاهبرداری” محض رد کردند. متعاقباً، کنگره[10] قانون روابط خارجی[11] را گذراند که به حکومت اجازه می داد پس از گذشتِ سی سال تمامی اسنادی – نه فقط اسناد وزارت خارجه – را منتشر کند که با سیاست خارجی امریکا[12] متناسب باشد.[13] این سی سال سریعاً به بیست و پنج سال کاهش یافت. وزارت خارجه در سال 1996 اعلام کرد که نسخۀ جدید مجلّدِ ایران، سالهای 4-1951، به زودی منتشر خواهد شد.[14] پس از یک سری تأخیر و اقدام نمایشی، در اواخر 2017 ناگهان از مجلّد موعود رونمایی شد.
ویراستار، در نسبت با ویراست پیشین، مجلّد جدید را به عنوان “ضمیمه ای بازنگرانه” توصیف می کند و مدعی است، در خصوص نقش میانجی گرانۀ ایالات متحده درخصوص نزاع میان ایران و بریتانیا گزارش کاملاً دقیق و قابل اعتنایی ارائه می کند. بعلاوه مدعی است، ویراست جدید، تمامیت بحران را قویاً در “بافتار جنگ سرد” درونی می سازد. به عبارتی، امریکا در خصوص بحران نفت ابتدائاً نقش کارگزاری شریف را به خود گرفت؛ سپس مشخص شد امریکا – از سوی حزبِ توده[15] و اتحاد شوروی– نگران خطرِ کمونیسم است. محتویات همیشه مثبِتِ مدعیات نیستند. ویراستار، به نحوی گذرا، تصدیق می کند مجلّد جدید هنوز جلوی ده سند کامل را گرفته است، یک یا چند پاراگراف را از سی و هشتای دیگر بریده و جدا کرده، و در هشتاد و دوتای دیگر برش های کوچکی ایجاد کرده است. او می افزاید ظاهراً تلگراف های زیادی که در خصوص “عملیات مخفی” 1953 و متعلق به سیا بود طیّ “جابجایی های معمول اداری” در سال های 2-1961 “معدوم شده است”. سیا خود تصدیق می کند تلگراف هایی که نُه سال عمر داشت و “بی اهمیت” به نظر می رسید را جهت “خانه تکانی” و “باز کردن جا” منهدم کرده است.[16]
رونمایی منابعی جدید در خصوص روابط ایالات متحده با حکومت مصدق دانش ما را در سال های اخیر غنی تر کرده است. نخست اینکه، سیا – شاید به دلیل تصویب قانون آزادی اطلاعات – جهت انتشار شمار زیادی از تلگراف ها، گزارش ها و یادداشت های مرتبط در فضای مطالعۀ الکترونیکِ[17] خود تحت فشار قرار گرفته است.[18] منابع اینترنتی مذکور به آسانی در دسترس اند. دوم اینکه، آرشیو امنیت ملی واشنگتون[19] در خصوص واداشتن سیا به سوزاندن (از محرمانگی خارج کردن) دو مطالعۀ عمیق – نبرد برای ایران و زنده باد شاه! سیا و سقوط نخست وزیر ایران محمد مصدق، آگِست 1953 – کار حضرت فیل را انجام داده است .[20] زنده باد یعنی ‘Long Live’.
سوم اینکه، دسترسی اینترنتی آسانی به منابع مهم ایرانی، مخصوصاً در مورد مجلس و سنای پر جوش و خروش آن دوره – مجلس عوام و مجلس سنای پارلمان آن کشور – وجود دارد. همچنین دسترسی اینترنتی آماده و سریعی به روزنامۀ اطلاعات وجود دارد – اطلاعات روزنامه ای بود که در آن سال ها کاربرد “روزنامه ملی” را داشت. نه تنها در خصوص رخداد های سیاسی بی طرفانه و واقعی گزارش می داد، بلکه ستون بی نام و نشانی، تحت عنوان وقایع روز داشت و نویسنده اش خبرنگاری بود که هر روز صبح مصدق را ملاقات می کرد و دیدگاه های او را به نظر خوانندگان می رساند.[21] سناتور عالی رتبه ای در آن زمان – که اتفاقاً مورخ برجسته ای بود – مطالعۀ روزنامۀ اطلاعات را برای هر شخصی که به سیاست داخلی و خارجی علاقه مند بود حیاتی می دانست.[22] او هر روز موقعِ صرف ناهار و شام زیر و زَبَر روزنامه را می خواند. ناگفته نماند، ایران در طول این ماه ها نشر زنده و پویایی داشت که اغلب گروه های سیاسی در آن فضا روزنامه های خود را منتشر می کردند و بر اهمیت “دولت چهارم” تأکید می ورزیدند.
دست آخر، گزارش ویلبر که گزارشی معروف است[23] – و در سال 2000 به درون نیویورک تایمز درز کرد – در خصوص مکانیسم های بکارگیری شده در کودتای نهایی 1953، مطالعه ای واقع گرایانه و عمیق ارائه می کند. دکتر دونالد ویلبر، یکی از طراحان کودتا بود، که خودِ سیا بکارش گرفت تا گزارش مذکور را پس از وقوع کودتا بی درنگ به رشته تحریر در آورد. این گزارش منبع دستِ اول و قابل اتکایی است. با وجود اینکه صرفاً برای استفادۀ داخلی طراحی شده بود، نمی توان آن را به عنوان یک پروپاگاندای ساده رد کرد؛ گرچه حاوی میزانی خود-تبلیغگری و خود-سانسوری است. چون به عنوان کتاب راهنمای عملیِ کودتا های آیندۀ سیا طراحی شده بود، کماکان جهت بررسی سقوط مصدّق بهترین منبع است.[24]
درواقع، گزارش ویلبر چنان کامل است که دانشگاهی های مشتاقِ اطلاعات تازۀ کودتای حقیقی، سریعاً مجلد جدید روابط خارجی ایالات متحده FRUS را کنار گذاشتند زیرا تصور می کردند این کتاب هرکجا فاقد افشاگری باشد، ارزشی ندارد.[25] اندرو باسویچ[26] مورخ برجستۀ سیاست خارجی امریکا، معتقد بود این کتابِ قطور “بسان کتاب آفرینش است و درحالی که فرازِ حوا و ابلیس را از قلم انداخته باشد بهشت عدن را روایت می کند.”[27] ملکم برن[28] در خصوص آرشیو امنیت ملّی اعلام کرد “خبر مهم در مورد مجلّد مورد انتظار این بود که شامل هیچ چیز تازهای در خصوص کودتا نیست.”[29] این متخصصان امریکایی، علی رغم ولعِ اطلاعات تازه در خصوص خودِ کودتا، از معدن طلایی غفلت کرده اند که مجلّد جدید در خصوص ایران فراهم می آورد – مخصوصاً دربارۀ مداخله امریکا در سیاست داخلی ایرانیها. هدف اصلی کتاب حاضر ارزیابی این اطلاعات جدید است.
کتاب حاضر شامل پنج جستار است که هر هرکدام در قالب یک فصل ارائه می شود. فصل اول مداخله ایالات متحده در ایران را در خلال سالهای 2-1951 – دورۀ پیش از کودتا – مورد کاوش قرار می دهد. اسناد جدید برای اولین بار نشان می دهند که ایالات متحده – درحالی که بلوای ماه ژوئیه را به راه می انداخت – تقلا هایش جهت جابجایی مصدق با قوام ناموفقی از آب در آمد. همچنین در فوریه 1953 موفق شد شاه را به ماندن در کشور وا دارد، و، از این طریق، به زعم شاه “سلطنت حفظ شد”. جستار دوم برای پاسخ به این پرسش که آیا سیاست ایالات متحده بر پایۀ هراس از کمونیسم شکل گرفت یا نگرانی در خصوص “سرایت ملی سازی نفت”، اسناد جدید را مورد ارزیابی قرار می دهد. جستار سوم به تلاش های مختلفی می پردازد که برای براندازی مصدق از طریق ابزارهای پارلمانی اعمال شد. اسناد جدید، باز هم برای نخستین بار، حاکی از آن است که ایالات متحده شدیداً در انتخابات مجلس و از همین رو در سیاست مجلس مداخله می کرد. جستار چهارم مسیر بررسی کودتا را از هنگامۀ بسته شدن مجلس پی می گیرد. همچنین اسناد جدید حاکی از وجود مجادله ای بی پایان درون حکومت ایالات متحده، حتی درون سیا، له و علیه کودتای نظامی است. مجادلۀ مذکور در دورۀ ترومن[30] و خیلی پیشتر از ظهور حکومت آیزنهاور[31] در گرفت. جستار آخر به کاوش در خصوص مرده ریگ کودتای 1953 می پردازد، مخصوصاً شکاف گسترده ای که میان حافظۀ ایرانی ها، از یک سو، با فراموشی القاشدۀ امریکایی – مخصوصاً از طریق اسناد رسمی – از سوی دیگر وجود داشت.
منابع جدید به نحو امیدبخشی پرسشهایی که مورّخین ایران مدرن طرح کرده اند را توضیح خواهد داد: ایالات متحده در خصوص مجادلۀ نفت تا کجا کارگزاری شریف بوده است؛ آیا مذاکرات توانست بحران نفت را رفع کند؛ آیا اتحاد امریکایی-بریتانیایی “توافق منصفانه ای” را به ایران پیشنهاد کردند؛ آیا حکومت ترومن و آیزنهاور در خصوص سیاستهای خود نسبت به ایران تفاوت عمده ای داشتند؛ براندازی مصدق چه میزان به نیروهای خارجی و داخلی ربط داشت؛ مشکلات اقتصادی تا کجا در سقوط مصدق اهمیت داشتند؛ و اینکه آیا نسبت تنگاتنگی میان کودتای 1953 و انقلاب 1979 وجود دارد؟
پرسشهای مذکور در سالهای اخیر بیشتر پدیداری شده است چنانکه مورخان تجدیدنظرگرا در ایران، و به همان نسبت در امریکا و بریتانیا، مشترکاً علیه پاسخهای و پیشانگاره های سابق تاخته اند. به نحو طعنه آمیزی، مجلد جدید روابط خارجی ایالات متحده (FRUS) دقیقاً در همان زمان اظهار کرد که آمریکاییها با سه مفهوم جدید آشنا می شدند: “اخبار جعلی”، “دستهای پشت پرده” و “سازش اِلِکترال”. این مفاهیم در امریکای اواخر 1950 متداول نبودند، اما اسناد حاکی از آن اند که ایالات متحده، در مشی خود نسبت به مصدق، به دلخواه جعبۀ ابزاری را بکار گرفته است که دقیقاً شامل همین سه ابزار است.
[1] Christopher Hill
[2] سندی که از حالت محرمانه خارج میشود. (م)
[3] State Department, Foreign Relations of the United States, 1952–54, Vol. X, Iran, 1951–54 (ed. William Slany) (Washington, DC: US Government Printing Office, 1989), 1–1092; State Department, Foreign Relations of the United States, 1952–54, Iran, 1951–54 (ed. William Van Hook) (Washington, DC: US Government Printing House, 2017), 1–970.
[4] NSC, 27 June 1951, FRUS (1989), 75. Compare it with FRUS (2017), 109.
[5] Foster Dulls
[6] The Secretary of State
[7] Foreign Affairs Operations
[8] NSC, Memo of Meeting (27 August 1953), FRUS (1989), 773. Compare it with FRUS (2017), 720. The document gives no precise definition for FOA. It could be a variation of OPC (Office of Policy Coordination) – a bland name for secret operations including assassinations, bribery, rumormongering, and financing noncommunist front organizations. See Tim Weiner, Legacy of Ashes: The History of the CIA (New York: Random House, 2008), 33.
[9] American Historical Association
[10] Congress
[11] Foreign Relations Statute
[12] American Foreign Policy
[13] Historical Advisory Committee to the State Department, “Report of the Committee,” Perspectives, September 2012.
[14] Warren Kimball, “Classified!” Perspectives, February 1997, 9–10, 22–4; Stephen Weissman, “Censoring American Diplomatic History,” Perspectives, September 2011, 48–9; Weissman, “Why Is US Withholding Documents . . . ?” Christian Science Monitor, 25 March 2011; Richard Immerman (Chair), “Report on Diplomatic Documentation,” Perspectives, January 2013. See also National Security Archive, “Have the British Been Meddling with the FRUS Retrospective Volume?” www2.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/NSAEBB435/; and “CIA Stalling State Department Histories,” www2.gwu.edu/~nsarchiv/NSAEBB/ NSAEBB52/.
[15] Tudeh Party
[16] Scott Koch, “Zendebad Shah!”: The CIA and the Fall of the Iranian Prime Minister Mohammed Mossadeq, August 1953 (Washington, DC: CIA History
Staff, 1963) (declassified in 2018), 1–93, iv.
[17] Electronic Reading Room
[18] The CIA posted them on www.cia.gov/library/readingroom/search/site/iran%2 C%201951–79.
[19] International Security Archive in Washington
[20] Koch, “Zendebad Shah!”: The CIA and the Fall of the Iranian Prime Minister Mohammed Mossadeq, August 1953; and CIA History Staff, The Battle for Iran (Washington, DC: Near East Division, n.d.).
[21] Anonymous (Ahmad Shahidi), “Dar Mohafel-e Tehran” (Day’s Events), Ettela’at, 21 March–18 August 1953.
[22] Mehdi Malekzadeh, Muzakerat-e Majles-e Sena (Senate Debates) (Tehran: Majles Publishing House, 1951), 1st Senate, 11 May 1951.
[23] Wilber Report
[24] Donald Wilber, Overthrow of Premier Mossadeq of Iran, November 1952– August 1953 (Washington, DC: CIA Historical Division, 1954), 1–95, plus Appendices A–E. See http://cryptome.org/cia-iran-all.htm. This is the best source. A shorter version – with many names erased – was published as Regime Change in Iran: Overthrow of Premier Mossadeq of Iran (London: Russell Press, 2006).
[25] Mark Gasiorowki, “New Details on the 1953 Coup in Iran,” www.lobelog.com /7/12/2017.
[26] Andrew Bacevich
[27] Andrew Bacevich, “A Prize from Fairyland,” London Review of Books, 2 November 2017.
[28] Malcolm Byrne
[29] Roland Brown, “The 1953 Coup: What Secrets Remain?” https://iranwire.com /en/features/4169.
[30] Truman
[31] Eisenhower