نئولیبرالیسم چگونه فمینیسم را ملک طلق خود کرد و چه کاری از دست ما برمی‌آید؟
1402-10-29

نئولیبرالیسم چگونه فمینیسم را ملک طلق خود کرد و چه کاری از دست ما برمی‌آید؟[1]

نویسنده: کاترین روتنبرگ[2]

مترجم: طلیعه حسینی

فایل پی دی اف:نئولیبرالیسم_چگونه_فمینیسم_را_ملک_طلق_خود_کرد

فایل کل فصلنامه:نان و گل های سرخ 1

ناگهان همه می‌خواهند به خود برچسب فمینیست بزنند. از شریل سندبرگ[3]، مدیر ارشد عملیاتی فیسبوک، گرفته تا ایوانکا ترامپ[4]، تعداد بی‌سابقه‌ای از زنان کارمند شرکت‌های بزرگ، علناً خود را فمینیست می‌نامند. به‌نظر می‌رسد بازارْ مضامین فمینیستی را ملک طلق خود کرده است.

درواقع فمینیست‌نامیدن خود، نه‌تنها مایه‌ی افتخار شده بلکه هم‌چنین نقش سرمایه‌ای فرهنگی را هم برای ستارگان هالیوودی و هم افراد مشهور حوزه‌ی موسیقی بازی می‌کند، تا آن‌جایی که این کلمه‌ی «اف-دار[5]» جدید رسانه‌های اجتماعی و جریان اصلی را به‌معنای واقعی غرق خود کرده است. مگان مارکل، شاه‌زاده خانم فمینیست جدید بریتانیا، آخرین نمونه از لیستی بلندبالاست. جای تعجب ندارد که «فمینیسم» پرجست‌وجو‌ترین واژه‌ی سال ۲۰۱۷ در لغت‌نامه‌ی میریام‌وبستر[6] بود.

بنابراین جنبش برابری جنسیتی، به‌نحوی فزاینده درگیر نئولیبرالیسم شده، نحله‌ای که فمینیسم را برای پیش‌برد اهداف سیاسی و افزایش ارزش بازار بسیج کرده است. با این‌حال هم‌زمان، شکل دیگری از فمینیسم نیز به‌نحوی غیرمنتظره محبوبیت یافته است. در پی انتخاب ترامپ و ظهور دوباره‌ی جنسیت‌زدگی بی‌شرمانه در عرصه‌ی عمومی، موج جدیدی از ستیزه‌جویی فمینیستی توده‌ای در چشم‌انداز سیاسی ظاهره شده که می‌کوشد فراتر از مرزهای نوعی هویت‌یابی ساده برود تا تغییر اجتماعی را تسهیل کند.

ظهور مجدد اعتراضات و بسیج توده‌ای فمینیستی در مقیاس بزرگ، مانند «راه‌پیمایی زنان[7]» و جنبش «می‌تو»، به تقابلی مهم برخاسته با افزایش فراخوان‌ها به فمینیسمی که زهرش گرفته شده و مخالف‌خوان نیست.

فمینیسم نئولیبرال

خب پس چطور می‌توانیم رنسانس فمینیستی معاصر را با مظاهر بسیار متفاوت و متعارضش درک کنیم؟

طی نیم‌دهه‌ی گذشته، ما شاهد رشد نوع به‌خصوصی از فمینیسم، به‌ویژه در ایالات متحده و بریتانیا، بوده‌ایم، نوعی که خود را از آرمان‌های اجتماعی مانند برابری، حقوق اجتماعی و عدالت گسسته است. من این را فمینیسم نئولیبرال می‌نامم، چراکه نابرابری جنسیتی را به‌رسمیت می‌شناسد (یعنی خود را متمایز از پسافمینیسم می‌داند که در عین رد فمینیسم، بر «توانمندسازی» و «انتخاب» زنان منفرد متمرکز است) در عین آن‌که هم‌زمان منکر این است که ساختارهای اجتماعی-اقتصادی زندگی ما را شکل می‌دهند.

این دقیقاً همان نوع فمینیسمی است که شاکله‌ی مانیفست‌های پرفروشی مانند کتاب زنان به‌ پیش[8] شریل سندبرگ است، کتابی که در آن زنان به‌نحوی کاملاً اتمیزه، خودبهینه‌ساز و کارآفرین توصیف شده‌اند.

بله، فمینیسم نئولیبرال ممکن است به شکاف جنسیتی دستمزد و آزار جنسی به‌عنوان نشانه‌هایی از نابرابری مستمر اذعان کند. اما راه‌حل‌هایی که ارائه می‌دهد داربست ساختاری و اقتصادی این پدیده را حذف می‌کنند. فمینیسم نئولیبرال که بی‌وقفه زنان را به‌پذیرش مسئولیت کامل سلامت و خودمراقبتی‌شان ترغیب می‌کند، دست آخر به طبقات متوسط و متوسط رو به بالا می‌پردازد و به‌نحوی مؤثر اکثریت قریب به اتفاق زنان را از نظر دور می‌دارد. و از آن‌جایی که از راه نوعی محاسبه‌گری بازاری شکل یافته، علاقه‌ای به عدالت اجتماعی یا بسیح توده‌ای ندارد.

با ظهور فمینیسم نئولیبرال که زنان منفرد را به تمرکز بر خود و سوداهایشان تشویق می‌کند، فمینیسم را می‌توان راحت‌تر باب کرد، رواج داد و در بازار فروخت، چراکه کمابیش یک‌پارچه با سرمایه‌داری نئولیبرال جفت‌وجور است. این فمینیسم نیز [به همان سیاق] رویکردی است که بی‌شرمانه انحصارطلب است و در خطابه‌هایش تنها زنانی را دربر می‌گیرد که به‌اصطلاح جاه‌طلب هستند. و با انجام این کار، برتری سفیدپوستان و امتیازات طبقاتی و دگرجنس‌گراهنجاری را مادیت می‌بخشد و خود را وقف نه‌تنها مشی نئولیبرال بلکه هم‌چنین مشی نومحافظه‌کار می‌کند.

هیچ چیزی در این فمینیسم وجود ندارد که قدرت‌های موجود را تهدید کند.

فمینیسم تهدیدگر

با این‌حال ممکن است یکی از آثار ناخواسته‌ی این نوع فمینیسم، به‌خوبی موجب تهدید شود. دقیقاً از آن رو که فمینیسم نئولیبرال سبب تسهیل رؤیت‌پذیری این کلمه‌ی «اف-دار» و استقبال از آن شده است و هم‌زمان راه را برای جنبش فمینیستی ستیزه‌جو نیز هموار کرده است. جنبشی که مشوق بسیج توده‌هاست تا نه‌تنها سیاست‌های جنسیت‌زده‌ی ترامپ را بلکه مشی نئولیبرالی که به‌نحوی فزاینده تسلط می‌یابد و سود را بر مردم ارجحیت می‌دهد، به چالش بکشد.

بعضی از زیرساخت‌های خیز فمینیستی مخالف‌خوان اخیر به‌وضوح از مدت‌ها پیش وجود داشتند. فراموش نکنیم که می‌تو در ابتدا به‌عنوان یک جنبش مردمی پدید آمد که بیش از یک دهه پیش طلایه‌دار آن تارانا برک[9]، کنش‌گر آفریقایی-آمریکایی، بود و پیرو سایر بسیج‌های توده‌ای مانند «راه‌پیمایی سلیطه‌ها[10]» پا به عرصه گذاشت، یعنی جنبشی فراملیتی که متعرضانی را در سراسر جهان علیه فرهنگ تجاوز و قربانی‌نکوهیِ ملازم با آن سازماندهی کرد.

با این‌حال می‌تو به این دلیل توانست در این برهه‌ی تاریخی – یعنی انتخاب ترامپ و اجرای سیاست‌هایی که خود بدل به جرقه‌های اصلی شدند – به چنین جاذبه‌ی گسترده‌ای دست‌یابد که امثال سندبرگ، بیانسه[11] و اما واتسون[12] فمینیسم را از پیش محبوب و مطلوب ترسیم کرده بودند.

اکنون سؤال مبرم این است که چگونه می‌توانیم رنسانس فمینیستی توده‌ای را درمقام نوعی مقاومت استمرار بخشیم و گسترش دهیم در عین آن‌که منطق فمینیسم نئولیبرال را رد می‌کنیم. چگونه می‌توانیم بر فمینیسم به‌مثابه تهدیدی برای بسیاری از نیروهایی که به سرکوب، انحصار و محرومیت از حق‌وحقوق تمام بخش‌های جامعه ادامه می‌دهند، پافشاری کنیم؟

می‌تو رسالت فرهنگی مهمی را به سرانجام رساند. در بهترین حالت نشان داد که چطور فرهنگ ما اشباع از حق‌به‌جانبی مردانه است. با این‌همه، دست آخر این کافی نیست. برای تضمین تغییر نظام‌مند، افشاگری کفایت نمی‌کند.

اما جنبش‌های فمینیستی دیگری نیز وجود دارند که در سال‌های گذشته ظاهر شدند. فمینیسم ۹۹ درصدی‌ها، که به ساماندهی اعتصاب بین‌المللی زنان یاری رساند، تنها یک نمونه از آن‌هاست. این جنبش‌ها به‌نحوی قابل توجه چارچوب منفرد جنسیت را گسترش می‌دهند و مجموعه‌ی سرسام‌آوری از نابرابری‌ها را بیان و نسبت به آن‌ها اعتراض می‌کنند که به‌طور عمده متوجه زنان، اقلیت‌ها و مردمی است که زندگی بی‌ثباتی دارند.

این جنبش‌های فمینیستی خواستار تغییرات چشم‌گیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند و درنتیجه منظرهایی جایگزین و البته امید به آینده خلق می‌کنند. و با درنظر گرفتن این‌که اکنون چقدر آینده برای تعداد روزافزونی از مردم سراسر جهان تیره‌وتار شده، این دقیقاً همان فمینیسم تهدیدگری است که به آن نیاز داریم.

[1] این مقاله ترجمه‌ایست از How neoliberalism colonised feminism – and what you can do about it، در وبسایت به آدرس:

https://theconversation.com/how-neoliberalism-colonised-feminism-and-what-you-can-do-about-it-94856

[2] Catherine Rottenberg

[3] Sheryl Sandberg

[4] Ivanka Trump

[5] F-word

[6] Merriam-Webster

[7] Women’s March تظاهراتی سیاسی بود که در تاریخ ۲۱ ژانویه ۲۰۱۷ در واشینگتن دی.سی و شهرهای دیگر آمریکا به‌منظور حمایت از حقوق زنان، اصلاح قوانین مهاجرت، حقوق دگرباشان جنسی و توجه به نابرابری‌های نژادی، مسائل کارگری و مشکلات زیست‌محیطی صورت گرفت. –م.

[8] Lean In

[9] Tarana Burke

[10] SlutWalk

[11] Beyonce

[12] Emma Watson

:کلیدواژه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 + 3 =

نئولیبرالیسم چگونه فمینیسم را ملک طلق خود کرد و چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ – حلقه‌ی تجریش | حلقه‌ تجریش