حافظه
1403-03-10

حافظه[1]

نویسنده: اچ. پی. لاوکرفت[2]

مترجم: سهراب نبی‌پور

 

 

 تصویر 1- شهر بی‌نام( شماره 2)؛ بخش کوچکی از اثر، سهراب نبی‌پور، 2024، رنگ آکریلیک روی بوم، 60 در 60 سانتی‌متر

فایل پی دی اف:حافظه

در وادیِ[3] نیس[4] ماهِ ملعونِ رنگ‌‍‌پریده به کاستی می‌درخشد، و با شاخ‌های نحیفش از خلالِ شاخ و برگِ مرگ‌آور درخت اوپاس[5] گذرگاهی از نور می‌دراند. در اعماق این وادی؛ در جایی که نور کششِ دستیازی به آن را ندارد، اقسامی می‌لولند که مشاهده از ریختشان می‌گریزد. رُستنی بر هر سرازیری طبقه بر طبقه، جایگاه چفته پیچکانِ شرور و گیاهان خزنده‌ای است که در میان سنگ‌های کاخ‌های فروریخته سینه مال می‌روند؛ گرداگرد ستون‌های شکسته و مونولیث[6]‌های غریب و بیگانه به هم پیچیده، و سنگفرش‌های مرمرینی که دست‌هایی فراموش شده بر زمین بافته‌اند را از جا بلند می‌کنند. و در حالی که بر درختانی که در میان‌سرا‌های[7] در حال فروریختن، غول‌پیکر رشد می‌کنند، بوزینگانِ[8] کوچک‌اندامی مشغول جست و خیزند، از درون و برونِ ژرف خزانه‌های گنج، مار‌های سمی و موجودات فلس‌داری بدونِ نام به خود می‌پیچند.

وسیعند سنگ‌هایی که زیر لحافِ نمناک و سردِ خزه خوابیده‌اند، و سهمگین بوده‌اند آن دیوار‌هایی که از آنان فرو‌افتاده‌اند. چرا که سازندگانشان آنان را برای ابدیت برپا ساخته بودند، و به راستی که هنوز چه نجیبانه خدمت می‌کنند، زیرا که زیرشان وزغ دوده‌رنگ منزل می‌گزیند.

در منتهی الیه این میانکوه رودخانه‌ی ثَشَر[9] قرار دارد، که آب‌های لزجش لجن‌مال و پر از هرزگیاه است. این رود از سرچشمه‌های پنهان برون ریخته، و به سردابه[10]‌های زیرزمینی[11] سرازیر می‌شود، از آنروست که دیوِ[12] این وادی نه از سبب آب‌های سرخش آگهی دارد، و نه کرانه‌ها و حدی که به آن منتهی می‌شود را می‌شناسد.

جنی[13] که پرتو‌های ماه را تسخیر می‌کند با دیوِ دره سخن گفته، می‌گوید، “من سالخورده‌ام، و بسی فراموشکار. به من بگو کردار[14]، وضع[15] و نام آنانی که این اجسام را از سنگ بنا کرده‌اند.” و دیو اینگونه پاسخ داد، “من حافظه هستم، و در معرفت و افسانه‌ی گذشتگان[16] بسی فرزانه‌[17]ام، اما من نیز سالخوره‌ام. این موجودات همچو آب‌های رود ثَشَر بودند؛ درک ناشدنی. کردار آنان را به یاد ندارم، زیرا که اعمالشان اندک لحظه‌ای در زمان بود. وضع و صورتشان را به تیرگی به خاطر دارم، زیرا که مشابه با بوزینگان کوچک‌اندامی بود که در درختان جست و خیز می‌کنند. نامشان اما به وضوح بر من روشن است، زیرا که با نام رودخانه هم‌بساوند[18] بود. این موجودات بشر[19] نام داشتند.”

پس جن به ماهِ نزارِ شاخدار باز‌پرواز کرد، و دیوِ وادی به بوزینه‌ی کوچک‌اندامی که بر درختی روییده در میان‌سرایی در حال فروریختن قرار داشت با دقت نگریست.

منبع: https://www.hplovecraft.com/writings/texts/fiction/m.aspx

[1] واژه‌ی “حافظه” معادلی برای “Memory” قرار گرفت؛ تا همزمان معنای “خاطره” را نیز به طور ضمنی در بر داشته باشد.

[2] Howard Phillips Lovecraft (1890-1937)

نویسنده‌ی ادبیات داستانیِ غریب، فانتزی و وحشت، و شاعر آمریکایی.

[3] valley

[4] Nis

[5] upas-tree درخت بلند بومی جزیره‌ی جاوه در اندونزی.

[6] monolith  ستون‌های یکپارچه‌ی کهن را می‌گویند.

[7] courtyards

[8] apes (میمون‌ها)

[9] Than ثَان؛ این اسم به دلیل حفظ بازی زبانی اثر و انتقال معنای این مطلب تغییر داده شد.

[10] grotto

[11] subterranean

[12] Daemon

[13] Genie

[14] deeds اشاره به اعمال

[15] aspect اشاره به ظاهر.

[16] lore of the past

[17] wise

[18] ‌قافیه

[19] همانطور که در پانوشت شمارۀ 9 به آن اشاره شد، نام رودخانه از ثَان به ثَشَر تغییر یافت تا برای حفظ قصد نوشتار با بشر هم قافیه قرار بگیرد.

:کلیدواژه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 25 = 33

حافظه – حلقه‌ی تجریش | حلقه‌ تجریش