انهدام در آثار آیدین آغداشلو
نسرین جعفری
” درد بی درمان پایان وجود همانند زهری شیرین درتمام آثار هنری رخنه کرده است .”شیلر[1]
یکی از دغدغه های اصلی بشر از دیرباز موضوع مرگ بوده است . هراس از مرگ و نیستی همواره بر ذهن آدمی سایه افکنده و موضوع بسیاری از اسطوره ها و افسانه ها در تمدنهای مختلف بوده است . با تکامل ذهن بشر ، نوع نگاه به مرگ هرچند دچار تغییر و تحولاتی شد ، ولی همچنان تابوی مرگ مفهوم زیست بشری را در بر گرفته است . در طول تاریخ بسیاری از فلاسفه سعی در ارائه تفسیری نو از مفهوم مرگ در زندگی بشر داشتند و راهایی را برای فایق شدن بر هراس مرگ پیشنهاد کرده اند . همچون اپیکور که می گفت : ” … خو کن به این باور که مرگ برای ما هیچ است … زیرا زمانی که هستیم مرگ با ما نیست ، و آنگاه که مرگ می آید ، ما نیستیم . [2]” یا همچون فروید که در مقاله ” فراسوی اصل لذت ” می گفت : ” ما ناگزیریم بگوییم که هدف تمامی زندگی مرگ است . [3]” و یک سال پس از آغاز جنگ جهانی اول در مقاله ” اندیشه هایی درخور ایام جنگ ” نوشت : ” اگر می خواهی زندگی را تاب آوری ، خود را برای مرگ آماده کن .[4] “
جنگهای متعدد و مرگ و ویرانی حاصل از جنگهای جهانی و هراس از نابودی و نیستی ، گرسنگی و قحطی و اپیدمی بیماریهای کشنده عواملی شدند برای نگاه مجدد بشر به موضوع مرگ . به تعبیر شوپنهاور
زندگی اکثریت عظیم مبارزه ای مدام برای هستی است . با این تعین که در پایان از دست خواهد رفت . ولی آنچه آنها را قادر به تحمل این نبرد فرساینده می کند چندان عشق به زندگی نیست ، بلکه هراس از مرگ گریزناپذیر است که در پس زمینه ایستاده و در هر لحظه ممکن است به آنها نزدیک شود .[5]
در طول سالها تمدن بشری ، انسان سعی نموده است از طریق آفرینش خود راهی برای مقابله با مرگ ، گریز از مرگ یا حل مسئله مرگ در ذهن خود بجوید . مرگ موضوع اصلی بسیاری از داستانهای ادبی و هم چنان یکی از موضوعات مهم و قابل پیگیری در نقاشی و هنرهای تجسمی است.
آیدین آغاداشلو یکی از نقاشان معاصر ایرانی است که می توان در مجموعه آثارش نشان و ردی از مرگ اندیشی را جستجو نمود . وی خالق مجموعه نقاشی هایی چون خاطرات انهدام ، سالهای آتش و برف ، مناظر بی اهمیت ، یادداشتهای باغ ملک ، تک چهره نقاش در چهل و هشت سالگی و شفاعت فرشتگان است . با مرور و مشاهده هریک از این مجموعه ها می توان دلمشغولی وی را به پیگیری موضوع استحاله و انهدام دریافت . او خود در کتاب از خوشی ها و حسرت ها در مقاله تک چهره ها بیان می دارد:” که همیشه با شگفتی به پلاسیدن گلها ، به پوسیدن و پوسته پوسته شدن رنگ درهای قدیمی ، به پیر وکند شدن آدمهایی که دوستشان می داشتم و به ترکهای منتشر شونده برسطح نقاشیهای کهنه خیره شده است . پوسیدگی را دنبال کرده است و نظارگر انهدام بوده است و سعی کرده است این تبدیل مقدر را تصویر می کند : مرگ و انهدام را “[6].
وی برای به تصویر کشیدن مرگ تدریجی و انهدام ناگزیر ارزشها و زیبایی ها ابتدا نقاشیها و تک چهره های قرون پانزدهم و شانزده نقاشان به نام اروپایی هم چون وان آیک ، پوتیچلی ، بالدووینیتی را دوباره نقاشی می کرد و سپس آنها را مخدوش و خط خطی یا پاره پاره کرده و گاه رد ترکهایی را بر سراسر آنها می پوشاند و این خود اعتراضی بود بر نقشی که گذر زمان بر زیباییهای این تک چهره های رنسانسی می انداخت .
آیدین آغداشلو در ادامه روند نقاشیهایش به جای نقاشیهای رنسانسی از آثار قدیم ایرانی برای بیان معنای دریافتی خویش از هستی و نیستی بهره جست . او با مهارت فراوان آثار هنری استادکاران نگارگری قدیم ایرانی را ، دوباره سازی می نمود و پس از اتمام آثاری که با نهایت مرارت و دقت تصویر نموده بود مچاله اشان می کرد یا می سوزاند یا پاره می نمود .
گویی از این راه می خواست عمر به پایان رسیده آن همه جلوه فروشی و زیبایی را نشان دهد . گویی رد سوختگی که بر چهره یک مینیاتور زیبا و دلنشین دوباره تصویر شده رضا عباسی می نشاند گواهی بود بر سایه مرگی که زیبایی و هنر را فرا می گرفت . وی در مجموعه خاطرات انهدام آفریننده ای است که درنهایت دقت و ظرافت و مهر خلق می کند و ناگاه صاعقه کین و خشمش گریبانگیر آن همه لطف و زیبایی می شد .
آثار آغداشلو حاصل دیالکتیک معنای ساخت و انهدام ، مرگ و زندگی و هستی و نیستی است . گویی نیستی و مرگ است که معنای زندگی را می سازند و درنتیجه انهدام یک امر زیبا است که زیبایی اثر معنا می یابد .
درآثار اولیه مجموعه خاطرات انهدام نقاش ابتدا سعی می کند زیبایی و ارزش را خلق یا بازتولید کند و سپس با نابودکردن آن در پی نفی وحدت ساخت و انهدام براید ، گویی مرگ و زندگی در این آثار به یک وحدت دیالکتیکی دست نمی یابند . آغداشلو در مقاله تک چهره بیان می دارد :
” هر نمونه ای را با دقت و وسواس فراوان می ساختم و می پرداختم و بع به انهدام اش می نشستم . ارزش باید فراهم میامد تا انهدامش معنا پیدا کند . مچاله یا پاره پاره شدن صفحه کاغذی سفید حادثه ای یا فاجعه ای نیست اما خطشی ای که بریک اثر هنری وارد می شود جای زخمی است که محو نمی شود و برای همیشه بی حرمتی را گواهی می دهد . [7]“
در آثار اخیر آیدین آغداشلو از مجموعه خاطرات انهدام می بینیم که همچنان نقاش در پی ساخت اثر با نهایت دقت برمی آید ولی این بار به جای نابودکردن اثر با مچاله کردن اش یا سوزاندنش یا تکه تکه کردن آن ، نقش تاثیر زمان یا پیری یا به سوی مرگ و انهدام رفتن را درنهایت حوصله و در زیبایی تام و تمام آن بروی اثر نقاشی می کند . یعنی بجای آنکه اثر را مچاله نماید ، طرح و خطوط مچالگی را بر روی اثر باز می آفریند یا به جای آنکه اثر را بسوزاند ، نشانی از سوختگی را بروی اثر نقاشی می کند و برای نشان دادن تاثیر زمان بر یک اثر با دقت ترکهایی را بر روی اثر خلق می کند بدین سان معنای ساخت و انهدام یا زندگی و مرگ را دریک یک وحدت دیالکتیکی خلق می نماید گویی مرگ و زوال اثر نیز بخشی از زیبایی اثر شده است . در اینجا نقاش دیگر نگاهی نفی گرایانه یا نهلیستی به زندگی و هستی ندارد بلکه در پذیرش معنای نیستی و مرگ است که زندگی و هستی اش معنا می یابد .همانطور که باتای در مقاله ” قرابت های تولید مثل و مرگ ” می گوید :
“… زندگی همواره محصولی است از تجزیه و تلاشی زندگی . زندگی نخست وام دار مرگ است … تنها مرگ می تواند آن جوشش تازه را که بی وجود آن زندگی کور است ، ضمانت کند … “[8]
دربررسی این دو دوره از مجموعه خاطرات انهدام می توانیم نمونه های زیر را برشماریم :
اثری چون بازماندگان ، در ستایش ساندرو بوتیچلی که در سال 1358 خلق شده است و نقاش پس از باز آفرینی اثر مرد جوان با مدالیوم بوتیچلی قسمت هایی از آن را با باند استریل آغاشته به بتادین می پوشاند و نوعی اختلال و اغتشاش را در کلیت اثر پدید می آورد .
اثر بوتیچلی پرتره مرد جوانی است که مدالیومی در دست دارد . آغداشلو در تصویر مجدد این اثر مدال را حذف کرده است و دست خونین مرد جوان نشان از نوعی کشمکش منجر به جرح در از دست دادن این مدال دارد و گویی با از دست دادن این شئ قدسی همزمان با مجروح شدن دست ،قلب نیز جریحه دار گشته و نقاش مجبور به پوشاندن هم زمان دست و قلب با باند استریل شده است . زخمی که بر قامت جوان برافراشته رنسانسی در اثر فقدان ارزشهای گذشته نشسته است . نقاش در این اثر با الحاق و چسباندن باندهای استریل کمال بی نقص اثر را درهم شکسته است و از اجسام نچندان زیبای خارج از اثر برای تخریب و انهدام اثر بهره جسته است .
در مقابل در تک چهره یان وان آیک خلق شده در سال 1385 نقاش پس از باز آفرینی آن اثر با ترک هایی ظریف سطح صورت پرتره را می پوشاند و نقش پاره گی تصویر را با مهارت ظرافت بر دهان پرتره نقاشی می کند و پیکره را خط خطی می نماید . در این اثر دیگر هیچ جسم خارجی که نظم و کلیت اثر را مخدوش کند بکار نمی رود بلکه خود آثار اضمحلال و انهدام به صورت جزئ از این نظم کلی درآمده و بر زیبایی بصری اثر می افزاید . انگار نقاش به نوعی وحدت بین معنای زندگی و مرگ دست یافته است و اضمحلال و نیستی و انهدام در اثر خود بخشی از کل معنای اثر شده است . دیگر نقاش از سر خشم و کین به تخریب اثر خود نمی پردازد بلکه از سر مهر و پذیرش آثار گذر زمان را بر اثر هویدا می سازد و گویی اثرث که گذشت زمان برآن حادت شده است معنایی عمیق تر و پربارتر را بر گرده خود حمل می کند .
در گذر بین این دو وجه از نقاشی آغداشلو در مجوعه خاطرات انهدام ما شاهد پدید آمدن مجموعه دیگری با نام شفاعت فرشتگان هستیم . در این مجموعه گویا آثار زیبای خلق شده در گذشته قرار است شفاعت انسان بی هویت این روزها را بکند . این مجموعه شامل انسانهایی به بندکشیده و تازیانه خورده و مسخ شده است که در زیر پوست خود آثاری از گذشته پربار و پر معنایی را نهان کرده اند و در زیر بی هویتی و رنج اکنون خود نشانه هایی از ارزشها و خرد پیشینشان به چشم می آید . این ارزشها هستند که شفاعت این انسان بی هویت را در آخرالزمان برعهده خواهد گرفت و مانع از هبوت انسان درجهان مرگ خواهند شد . انگار این مجموعه بسان جام شوکرانی است که نقاش می نوشد و زندگی اش با مرگ عجین می گردد و فرشته مرگ برشانه های او مراقب و حامی اش می شود و در پرتو این حمایت نقاشی های دوره دوم خاطرات انهدام زاده می شوند . نقاشی هایی در هم زیستی زندگی و مرگ .
[1] Choron . Jacques ( 1973 ) ; Deat and Western thought . Collier books N.Y pp 23
[2] Seneca , Qouted in Choron’s Death and Western thought , 1963.Collier Books . London ,pp. 60
[3] Freud . S ( 1920 ) “ Beyond the pleasure principle “ SE XVIII , 1-64 ; pelican Freud Library 1984 . London pp . 311
[4] Freud . S ( 1915 ) , “ Thoughts for the times on war and death “ , S.E. XIV , Vantage, 2001 , London ,pp . 300
[5] Schopenhouer . A (1935) the word as will and idea , Everyman , 1995 london ,pp . 198.
[6] آغداشلو، آیدین ، از خوشی ها و حسرت ها ، ” تک چهره ها ” نشر آتیه ، 1378 ص 334
[7] همان ، ص 334
[8] Georges Bataille (1986) , Erotism,Death and Sensuality . City Lights Books , San Francisco