سایت کارگاه دیالکتیک
1395-06-12

متن زیر نوشتار بخش درباره ما سایت کارگاه دیالکتیک است 

https://kaargaah.net/?page_id=2

به خوانندگان «کارگاه دیالکتیک»:

این خُرده‌رسانه در معنای عام کلامْ تلاشی است برای دامن زدن به مباحث نظری و تحلیلی در حوزه‌ی اندیشه‌ی انتقادی و پژوهشی معطوف به پروژه‌های رهایی‌بخش در میان مخاطبان‌ فارسی‌زبان یا فارسی‌خوان. اما مخاطب بی‌گمان (و به‌حق) از خود می‌پرسد با وجود شمار زیادی از تارنماهای فارسی‌زبان که به نشر مباحث و دیدگاه‌های چپ، مارکسیستی و کمونیستی می‌پردازند، اگر افزودن صدایی به صداهای موجود را به‌خودی خود توضیح‌گر تلقی نکنیم، ضرورت وجودی این تارنما چیست؟ و به بیان دیگر، کارویژه‌ی آن چیست؟‌ در این سطور، می‌کوشیم از طریق طرح فشرده‌ی چشم‌انداز کاری این خُرده‌رسانه، به پرسش فوق پاسخ دهیم. در ادامه، ضمن اشاره‌ای گذرا به رویکردهای کلی این تارنما، برخی کارکردهای جانبی و رویه‌های عملی آن را بر خواهیم شمرد.

توضیحی درباره‌ي نام این تارنما شاید گشایش‌ خوبی برای پرداختن به بحث چشم‌انداز کاری و ضرورت وجودی آن باشد. واقفیم که این نام در کنار برخی سویه‌های روشنگر اش، احتمالاً ابهامات زیادی در بر دارد: «کارگاه» در چه معنا؟ کدام رویکرد به «دیالکتیک»؟ و چگونه‌ «کار»ی با «دیالکتیک» در قالب یک تارنما؟ نخست باید یادآور شویم که انتخاب یک عنوانِ یک یا دو کلمه‌ای برای یک رسانه (یا به‌طور کلی یک نهاد یا سازمان و نظایر آن) پیشاپیش محکوم به محدودسازی معنا و بدین اعتبار، ایجاد ابهام و حتی بدفهمی است. اما این نامِ ترکیبی دلالت‌‌هایی ضمنی دارد (یا ما چنین امید بستیم) که ما را به چشم‌بستن بر نارسایی یا ابهام‌آفرینی آن مجاب ساخته است؛ گو اینکه دست ما برای انتخاب نامی کوتاه و ابتکاری (حداقل غیر تکراری) که در عین رسانش علایق و چشم‌انداز کاری ما، از شعارپردازی‌ها و یا کلیشه‌های رایج نیز به دور باشد چندان باز نبود. باری، واژه‌ی کلیدی «دیالکتیک» در معنایی کلی اشاره به وزنی دارد که ما برای ساحت نظری، و در چارچوب آنْ برای مقوله‌ی روش قایلیم؛ و نیز اشاره به سنتی سیاسی-نظری دارد که ما خود را متعلق و متعهد بدان می‌دانیم: مارکسیسم؛ چرا که به‌رغم پیشینه‌ی فلسفی طولانی دیالکتیک و گوناگونی رهیافت‌های نظری مربوط به آن، دیالکتیک به‌سان روشِ اصلی نظریه‌ی مارکسیستی، به‌واقع ستون فقرات آن بوده است (گو اینکه درون طیف گسترده‌ی «مارکسیسم»ها نیز خوانش‌هایی بس متنوع و حتی متضاد از معنا و جایگاه و کاربست دیالکتیک وجود دارد، و نیز برخی نحله‌های مارکسیستی اساسا با دیالکتیک رابطه‌ی خوبی نداشته‌ و آن را در خوانش خود از مارکسیسم به کار نبسته‌اند). اما به‌طور خاص، ما خود را متعهد به معرفی و گسترش آن رهیافتی به دیالکتیک می‌دانیم که می‌کوشد آثار متاخر مارکس را در پرتو خوانش انتقادی و خلاقانه از منطق دیالکتیکی هگلْ بازخوانی، بازتفسیر و بازسازی کند؛ رهیافتی که خود به‌واقع شامل مجموعه‌ای از رویکردهای نظری متنوع است که تنها به میانجی پای‌بندی به/ و حرکت حول چنین ضرورتی، «زبان»ی کمابیش مشترک یافته‌اند. (شاید بتوان به پیروی از نام‌گذاری کریستوفر آرتور این رویکردهای متنوع‌ را زیر چتر «دیالکتیک جدید» گرد هم آورد، گواینکه دادن نامی مشترک، می‌تواند ورای اشاره به خویشاوندی‌ها، همگنی و وحدت رویه‌ای ناموجود را نیز تداعی کند). «دیالکتیک جدید» در معنایی وسیع‌تر، همچنین دربردارنده‌ی پژوهش‌های دیالکتیکی مارکسیِ خلاقانه‌‌ای‌ست، که لزوماً چارچوب زبانی و مفهومی مشترکی با سایر نحله‌های این مجموعه ندارند (نظیر آنچه نزد رئالیسم انتقادی دیالکتیکی روی باسکار می‌یابیم)، اما از دید ما توجه به آن‌ها برای تعمیق دانش اجتماعی دیالکتیکی ضروری است.

در معرفی چنین نظرگاه‌هایی و گسترش آنها در حوزه‌ی فارسی‌زبان می‌کوشیم در حد توان، تنوعی از مطالب تالیفی و ترجمه‌ای را در شرح نظرات مطرح در این حوزه‌، پیوندها و نقادی‌ها و درگیری‌های متقابل آن‌ها، جایگاه و اهمیت آن‌ها در بازخوانی نظریه‌ی مارکسی و نیز برخی کاربست‌های تحلیلی این اندیشه‌ها در فهم وضعیت مستقر و دینامیزم آن ارائه کنیم. ذکر این نکته ضروری است که از آنجا که هدف نهایی ما (نیز) صیقل‌دادن سلاح نظری برای مبارزه علیه نظم موجود است،‌ بی‌آنکه توهمی به کاربست‌های بی‌واسطه‌ و آنی نظریه داشته باشیم، خود را موظف می‌دانیم که در حد امکان و توانْ همچنین قابلیت‌های این نظریات را از طریق کاربست‌ آن‌ها در تحلیل پیچیدگی‌های وضعیت عینی و راه‌جویی‌های استراتژیک نشان دهیم. در این حوزه، ما توجه ویژه‌ای به مسایل کلان «سیاست» در ایران و خاورمیانه خواهیم داشت. «سیاست» را در معنایی باز، قلمرو هر آن سازوکار، رویه (policy/pratic) و کنشی می‌شناسیم که زیست جمعی اکثریت جامعه را متأثر می‌سازند: از سازوکارهای سرکوب و تبعیض و محروم‌سازی و تخریب، تا شیوه‌های مقاومت و مبارزه‌ و راه‌جویی جمعی برای برساختن افقی رهایی‌بخش.

اما واژه‌ی «کارگاه» بناست این موضوع را یادآور شود که ما خود را در مسیر تمرین و تجربه‌‌گری و «کارآموزی»‌ در سپهر گسترده‌ی «پراتیک نظری» و کاربست‌ احتمالی آن به قلمرو سیاست (در معنای وسیع کلام) می‌بینیم و داعیه‌‌ی ویژه‌ای جز آنچه در عمل قادر به عرضه‌ی آن هستیم نداریم. بدین معنا، هدف اصلی‌ ما آن است که «کارگاه دیالکتیک» مکانی باشد برای پرورش تجربی نهال رویکردهای نظری نو به دیالکتیکْ در خاک یک سپهر جغرافیایی و زبانی جدید، که در زمینه‌ی  اندیشه‌ی مارکسیستی عمدتا از سرچشمه‌ی سنت‌های نظری دیگری نوشیده است (هر چند در عمل، توامان بنا به ضرورت‌ها و تنگناهای موجود، دامنه‌ی مضمونی مطالبی که منتشر خواهیم کرد گسترده‌تر خواهد بود، که این خود امکانی فراهم می‌آورد برای آنکه باب پیوند این تارنما با امر انضمامی و سیاسی گشوده بماند).

تجربیات و تلاش‌هایی که تاکنون در معرفی برخی نحله‌‌های «دیالکتیک جدید» (عمدتا بخش‌هایی که ذیل نام «دیالکتیک نظام‌مند» می‌گنجند و یا نزدیکی بیشتری به آن دارند) شکل گرفته‌اند، به‌رغم جلب پاره‌ای توجهات و ایجاد برخی انگیزش‌ها، تاکنون به پی‌ریزی یک سنت نظری نو در فضای چپ مارکسیستی ایران نیانجامیده است. این مساله زمینه‌هایی چند دارد که اشاره به آن‌ها شاید تا حدی دلایل راه‌اندازی این تارنما را روشن‌تر سازد: فارغ از نوپا بودن و ناکافی و ناتمام بودن این تلاش‌ها (با توجه به دامنه‌ي عظیم «کار»)، و نیز سردرگمی و پراکندگی سیاسی و نظری چپ ایرانی (به موازاتْ و بخشا به سببِ افول چپ جهانی و منطقه‌ای)، که در کنار سایر پیامدهایشْ امکان برخورد جدی با نظریه و نوجویی‌های نظری را از آن سلب کرده است، تلاش‌های یاد شده تاکنون به‌طور نامتمرکز و پراکنده انجام شده‌اند و عمدتا در همپوشانی با دیگر جهت‌گیری‌های نظری، و یا در سایه‌‌ی رویداد-گرایی غالب بر فضای چپ (دنباله‌روی از التهابات فضای سیاسی روز) باقی‌مانده‌اند؛ و از همین رو نتوانسته‌اند صدایی از آن خود که معرف اهمیت وجودی آن‌ها و زمینه‌ساز گسترش آن‌ها باشد کسب کنند. به‌‌تعبیری دیگر، نهالی که از آن یاد کردیم گویا تا امروز فاقد باغچه‌ای از آن خود بوده است. از سوی دیگر، معرفی چنین نظریه‌ها و دیدگاه‌هایی تاکنون حتی از سوی اصحاب «نظری»تر مارکسیست‌های ایرانی نیز با بازخوردهایی کمابیش دفعی مواجه شده است، که بخشی از آنها بی‌شباهت به طرد رویکردهای ارتدادآمیز نبوده است. از این نظر، در نبود فضای حرفه‌ای مناسب و نبود رغبت و مشارکت جمعی لازم برای طرح چنین نظریاتی، راه‌اندازی این تارنما را گامی ضروری برای تداوم بهتر و موثرتر این حرکت نوپا یافتیم. در همین‌جا باید خاطرنشان کنیم که کارگاه دیالکتیکْ لزوماً خود را در مقابل دیگر تفسیرها و دیگر خوانش‌ها از نظریه‌ی مارکسی تعریف نمی‌کند، بلکه پیش از هر چیز می‌کوشد مشی خود را در جستجوگری نظری و هدفمند پی بگیرد و در همین راستا امیدوار است که بتواند در ایجاد بستری برای رشد گفتگوهای نظری-انتقادیِ توأم با پای‌بندی‌های دمکراتیک در فضای اندیشگانی چپ ایرانی سهمی ادا کند.

«کارگاه دیالکتیک» به‌رغم شروع «تنگ‌دستانه‌»اش (که در هم‌پیوندی با پروسه‌ی بطئی کار نظری، بی‌گمان حرکتی بس کُند-آهنگ را بر آن تحمیل خواهد کرد[1])، همچنین بر آن است و امید دارد که به‌تدریج فضایی برای همراهی و همکاری با رفقای علاقمند به چنین مسیری بگشاید. در عین حال، واقفیم که از جمله -و به‌ویژه- در این زمینه قدم‌های آغازین را می‌باید بسیار آهسته و سنجیده برداریم، تا جمعی که به‌واسطه همکاری در این تارنما ساخته می‌شود، بتواند مسیر هرچه‌ بلندتری را به استواری بپیماید. روشن است که با این همه، بی‌‌تردید از یاری‌ها و همکاری‌های مشخص و نیز از بازخوردهای انتقادی رفیقانه استقبال می‌کنیم.

تحریریه‌ی کارگاه دیالکتیک

شهریور ماه ۱۳۹۵

:کلیدواژه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

7 + = 14

سایت کارگاه دیالکتیک – حلقه‌ی تجریش | حلقه‌ تجریش