فلسفه-فیلم چیست؟
1395-06-10

فلسفه-فیلم چیست؟

فیلیسیتی کلمن

مترجم : محمد زرینه

فلسفه-فیلم چیست؟ فلسفه فیلم با حرکت ،صدا-تصویر آغاز میگردد. اهمیت مشخص ساختن این محدوده بسی بسیار فراتر از تجربیات دانشگاهی و تکنیکی است. انواع متفاوتی از تصاویر متحرک در ارتباط با چارچوب و شرایط سینمایی خارج از قلمرو فرم قرار می گیرند. محوریت چارچوب موجبات فراهم ساختن هر دریچه ای به منظور بازیابی اطلاعات ، ارتباطات ، شگفتی و سرگرمی را امکان پذیر ساخته است. فیلم،تلویزیون ،خدمات تجاری، انباشت داده ، فضای بازی ، تلفن همراه ،چارچوب هنری ، امکان ارتباط غیرتجاری ، متبلور ساختن بحث ها و ایده ها و محتوای آنها در فضای خاص خود را فراهم ساخته و امکان تامل درباه آن تولیدات بوجود آمده است: جهان اخبار ، اتفاقات ورزشی ، دنیای طبیعت ، و دنیای تصاویر را در آن خصوص می توان ذکر کرد. چه به صورت تجاری و یا غیر از آن ، تمامی این چارچوب ها در فضای متکثر شبکه ها قرار گرفته ( ارتباطاات از هر نوع آن چه بشری یا از نوع دیگر) و انواع متفاوتی از سازه های دانش محور را تولید کرده است. به علاوه محتوا چارچوب محور، ایده ها ، تاریخ داده های تجربی ، به شاخه های متفاوتی از شرایط سینمایی تقشیم می گردند. انضمام این حوزه ها با مطالعات دانشگاهی ، نیازمند دست اندرکارانی از حوزه فلسفه فیلم است. که نه فقط نیازمند تجربه ، سخن پردازی ، و نوشتن در باب چارچوب ها به مثابه شاهد بی طرف بوده بلکه نیارمند آگاهی و مشارکتشان در چارچوب فرهنگ و در فضای گسترده رسانه ها می باشد. چه سهمی از تصوراتی که آنها در مواردی خاص دارند حاصل خواهد شد. چاچوب ها محل مناقشه و در هم تنیدگی رسانه است که میزان سهم و مشارکتشان را در حوزه ادراک مشخص می سازد. این رویکردها در فلسفه فیلم عبارت است از یک مطالعه پویا و دارای کاربسط می باشد ، این مقاله به ارائه مثالهایی از متفکران ، که به انضمامی ساختن فرایند تصورات از ارزشهای سینمایی و بحثهای مرتبط با آن  پرداخته و ارتباط آن را با دیدگاهای فلسفی و نظری مشخص می سازند خواهد پرداخت.

محوریت چارچوب و تمام آنچه که با ان مرتبط است، از تمرکز بر روی رسانه های تجربی ، فقط به عنوان قدرتمندترین وضعیت ارتباطی آن تلقی نمی گردد، اما به عنوان یکی از موثرترین ابزار به منظور سامان بخشی به شرایط و سرپا ساختن یک نظام در جهت شاکله بندی فهم می توان بهره برد. چارچوب تکنولوژیها به عنوان یک شیوه مرسوم،در خصوص تمامی شاخه های علمی و ارتباطات اجتماعی ، اطلاعات و تحلیل های اقتصادی دارای محل کاربرد هستند. بازار به تعدیل و تحلیل اطلاعاتی که از محوریت  چارچوب نشات گرفته است می پردازد. چارچوب با محوریت سرگرمی ، با محوریت هنر –با در نظر گرفتن پهنه تجاری- عمومی بودن ، یا در حوزه شخصی به سر بردن ، قادر به پرسیدن ، اجتناب کردن ، خلق کردن ، و ویران ساختن باورها و ارتباطات حوزه ادراکی ، حافظه ، تصور ،فهم،زیبایی شناسی و قوانینی علمی است. درچارچوب اتفاقات ساختار پذیرفته ، ذهنیات دارای سیاق شده ، جزئیات درونی وارد عرصه عمومی می شوند.

شکل های رایج از واسطه تصویر فرمهای خود را در عناصری از تکنولوژی ، دانش تجربی ، بازنمود کرده و در میان کشفیات علمی ، زاویه نظهای اقتصادی ، درفضای سیاسی قرن بیستم نمایان کرده است. تا کنون سینما به مثابه آنچه ما به عنوان حقایق در آن جستجو می کنیم به صورت موضوعی پیوسته و مستدل به سوی ساختار و رخداد وقایع پیرامونی خود نمود داشته است. اظهارات تفاسیر، تاریخیت، کانونی به منظور رهنمون شدن در حوزه عمل است. در ارتباط با فلسفه فیلم به پیدا ساختن آنچه که متعلق به آن بوده و به آن توسعه بخشیده است همت گمارده است. نظریه فیلم و فلسفه فیلم به دنبال بخش های استقرار یافته ای است که به صورت گونه شناسانه خود را به عنوان ژانرهای سینمایی معرفی کرده اند. اما تعداد متنابهی از فعالیتها درخصوص تحلیلهای چارچوب محور قرار داشته ، که تفکیک آنها اغلب به اندازه یکسان از نظر محتوا مطرح شده اند مانند: آماتور،فلسفی،نظری و انتقادی. نویسنده در این مقاله به ارائه مثالهایی پرداخته است که موراد مورد پردازش در حوزه فلسفه فیلم و نظریه فیلم به عنوان عملکردهای پرتنش به یک اندازه در خصوص محتوا انضمام یافته است.

پیش از آنکه بتوانیم به کاربست فلسفه فیلم بپردازیم در بدو امر سوالی مطرح می گردد: محوریت چارچوب[1] به چه معناست؟ محوریت چارچوب به خودی خود یک رویه نبوده بلکه از انضمام موجودیت و هستی اجتماعی قوام یافته است. چیزها در جهان سپری شده و تغییر می کنند و هیچ چیز ایستا نبوده بلکه در مسیری قرار دارد. (محوریت چارچوب: لحظه ای از زمان در کار ثابت فرض می گردد) و ما نیز از سرعادت به نظاره حرکت آن نشسته ایم . تا جائیکه ما در تغییر وضعیت شرایط خود و چیزها نسبت به ما شرایط خود را تغییر می دهند. سازمان مند شدن مسیرها در راستای سازگاری با بنیاد زیستی نسبت به امکانات تکنولوژیکی است. و محوریت چارچوب با توجه به محدودیتها و تحت تاثیر قرار گرفتن آنها بواسطه قالبهای پیشین دارای ارزش است. و با در نظرگرفتن وضعیتهای واسطه مندی چون : فرمهای سینمایی ، فیلمها، تلویزیون، بازیهای رایانه ای ،ارتباطات آنلاین رسانه ای تمامی فعالیتهای گوناگون را فراهم ساخته و آنها می توانند به عنوان سازه جدیدی از احوال وجودی و فرم های جدیدی از دانش را به وضعیتهای زیستی در شرایطی جدید ارائه کنند. که به صورت جایگزین و در فرمهای تجاری فیلم ( و با در نظر گرفتن فضای گسترده موجود) در مراحل گوناگون حرکت می کنند. و البته گونه هایی نیز به منظور مصرف به بازار عرضه می گردند. در فضای چارچوب، جنسیت،سنخیت،قومیت،ارزشهای اجتماعی ، قوانین فیزیکی، وفرمولهای شیمیایی ، وجواهر زیستی ، التزام و قالب یافته و با در نظر گرفتن قوانین محدود کننده و ارزشهای زیبایی شناسانه در فرهنگ و در ساختار تولیدشان مورد توجه قرار می گیرند. تا کنون مشاهده کردیم که فیلمهای مورد توجه مخاطب خاص به شکلی تصنعی معنا را نسبی در نظر می گیرند یا به صورتی افراطی بر روی وجه فرمی آنها تاکید می کنند. از میان این مسیر هاست که محوریت چارچوب بر اساس سوالات و منابعی که برای خود مدون ساخته ، به روشن ساختن نقشه راه خود پرداخته است.

چگونه می توان هم اندر زمان یک فرم را که به مشخص ساختن محدوده وجودی خود پرداخته است به ضرورت، از اجزاء طبیعی آن قلمداد نمود؟ یکی از بزرگترین مشغله های فکری در غرب التفات به دیدگاههای فلسفی و دست یابی و تحلیل و نقد شرایطی است که به تحقق امکان تفکر و یا وقایع حقیقی می پردازد. در این طور مواقع دیدگاهها حاوی سوالاتی است که می توان در آنها از هستی شناسی سراغ گرفت. و در قرن بیستم انبوه عظیمی از سوالات مرتبط با هستی شناسی،متافیزیک،و تقسیم بندیهای مرتبط با تجربیات برجسته شده اند. نگره چارچوب محور منجر به تولید سوالاتی شد که در آن همواره عناصری در خصوص فلسفه فیلم و تئوری فیلم مورد پردازش قرار می گیرندو یا اینکه این مسیر در نگاهی جامع تر به حوزه خیالات و ادراکات ما از واقعیت نیز ارتباط پیدا می کند؟ چگونه می توانیم در یابیم که یک وجود در هم تنیده شده با پیچیده گی در ساختارش را در حیطه محوریت چارچوب می توان مورد تحلیل و بررسی قرار داد؟ حال آنکه در این میان عناصر مهمی چون : زیست، اخلاق ،ایده ئولوژی مطرح شده و آنها هم باید در حیطه محوریت چارچوب مورد تحلیل واقع شوند. چگونه تمایز میان تصاویر متحرک و تصاویر صرف ادراک می گردد؟ حاشیه های صوتی یک فیلم چگونه بر محتوای آن تاثیر می گذارند؟ باید یک نکته را از وجهی توام با هشدار در خصوص بازه محتوا مورد توجه قرار داد. و آن این است که بر اساس اتخاذ موضعی که خصلتی واگرایانه دارد رویکرد فلسفه فیلم نسبت به محتوا حالتی انتقادی داشته و این رویکرد را درخصوص مطالعه چارچوب محورانه عیان ساخته است. بیان کردن این موضع را درخصوص این وضعیت با مطرح ساختن یک سوال می توان مورد توجه قرار داد : سرشت سینما به مثابه یک روش چه می تواند باشد؟

به منظور مهیا ساختن پاسخ به پرسشهایی از این دست ، من باید به بحث در خصوص فلسفه فیلم به عنوان یک فعالیت بپردازم. رویه ها و تمایلات در خصوص شرایط مختلف با رویکردهای مختلف مورد برسی قرار گرفته اند. پس من به صورتی مختصر ومفید به بررسی دیدگاهای موافق و مخالف در ارتباط با نظریه فیلم و فلسفه فیلم خواهم پرداخت.

photo_2016-09-01_13-00-22

روش و عمل در خصوص فلسفه فیلم و نظریه فیلم   

تعداد بسیار زیادی از روشها بازمینه های متفاوت در خصوص فلسفه و فیلم و در خصوص آنچه که مرتبط با نظریه فیلم شناخته می شود وجود دارد. همانطور که دو گرایش منجر به آفرینش روشی بدیع در خصوص محتوای یک موضوع در میان متفکران می گردد. پرسش از هستی فلسفه فیلم به مثابه یک روش است. این روشهای دوگانه از منابعی که باز آنها هم به دوبخش تقسیم می شود نشات گرفته است. این خصایص دوگانه به صورتی مضاعف آنجایی اهمیت می یایند که ما به بررسی روشمند چگونگی عملکرد فلسفه فیلم و نظریه فیلم می پردازیم . کیفیت و چگونگی روش فلسفه فیلم را باید براساس کارکرد آن در فضای آکادمیک و در پیوند میان دو مفهوم فلسفه و فیلم جستجو کرد. باز شناختن این اتصال به معنایی متفاوت و کارکردی متفاوت می انجامد و می تواند دارای وضعیتی مرتبط و یا منفصل بوده و یا به صورتی خطی و یا چندوجهی مورد بحث قرار گیرند. و یا ممکن است به عنوان یک فرض نظری در برابر دیدگاههای گوناگون خاصه در مورد این دو روش قرار گیرد. چگونه یک فرض براساس دیدگاه زیبایی شناسانه اش به اتخاذ موضعی فلسفی سینمایی می پردازد؟

فرمهای سینمایی که در میان شاخه های متعددی دسته بندی می شود ، در مواردی به دیدگاههای وجودی بسیار نزدیک می شوند ، یعنی از میان نظریه پردازان فلسفه فیلم به عنوان روشن کننده یک نگره خاص سخن به میان می آید. از سوی دیگر می توان به دیدگاه (فلسفه تحلیلی) و از سوی مقابل به (فلسفه قاره ای) که زمینه های مورد بحث آنها از هم تفکیک شده است اشاره کرد. مواضع متعارض در خصوص نگره هایی که به مطالعه فیلم می پردازند در ارتباط با فلسفه فیلم مطرح شده اند. که شاید بتوان از آنها به مثابه یک روش و یا یک اتصال نظر در حوزه فرهنگ و مطالعات فرهنگی اشاره داشت. اکثر قریب به اتفاق نظریه پردازان در این خصوص هم نظرند که به تجمیع و تقلیل یک روش خاص در خصوص فلسفه فیلم نمی توان پرداخت در صورتیکه جایگاه ذهنیت در فرایند تولید را نادیده انگاریم.

عمل مرتبط بامحوریت چارچوب به طرزی متکثر در زمینهای گوناگون خود را نشان می دهد. فعالیتهای دست اندرکاران و فعالان محیط زیست با محوریت چارچوب به خوبی گویای اتخاذ مواضع انتقادی ایشان در این زمینه بوده است. من به روش استفاده از امکانات با محوریت چارچوب در خصوص دیدگاه هایشان در ارتباط با تولیدات صنعتی اشاره می کنم. در میان زاویه نظرهای خلاقانه باید به پراکندگی حوزه های عمل مانند : گوگل ، یوتوب ، فیس بوک، به عنوان انباشت کننده اطلاعات اشاره داشت. به یک معنا فعالان که نظریه پردازان هم شامل ایشان می گردند به حوزه بنیادین چارچوب محلق می گردند. نظریه پردازان فیلم،فیلسوفان سینما،شیفتگان سینما ،کارگردانان و تهیه کنندگان سینما و تمام کسانی که در حوزه چارچوب محور و شرایط سینمایی شریک می باشند، مثال های خوبی از این دست هستند.که به مکان مند کردن سیستم،تجمیع و سازمان مند ساختن اطلاعات ، آزمونها و خلاقیتها می انجامد. فعالان با قصد هویت بخشی در خصوص فعالیت سیستم در راستای فعالیتهای تولیدی خود ( آشکارا و نهان ) به گردآوریهای شاخصه هایی برای یافتن روش یا رویکرد می پردازند. یک سبک به عملکرد اشاره داشته و یک رویکرد شرایط را به محک می طلبد و تجمیع و انضمام این دو به یکدیگر می تواند به خلق شرایط جدید و یا ادامه روال رایج منجر گردد. کاوش یا صدور حکم در هریک از مواضع اشاره شده در دو وضعیت سینما یا محوریت چارچوب مورد باز تعریف قرار می گیرد. از دیگر سو شاخصه های روش به تاثیر در حوزه هایی چون :سیاق زبانی،معرفت شناختی و ویژگیهای محتوا می انجامد. این مسئله باید روشن شود که تئوری پردازان با هر برداشتی در هیچ گروهی به صورت همگن دسته بندی نمی شوند. نظریه پردازان فیلم با اتخاذ قراردادهای فرمی به مفاهیمی چون ( واقعگرایی در تشخیص ها ) ، یا کاوشهایی با مفاهیم جامعه شناختی و روانشناسانه ملحق می گردند. ازطرفی دیگر فیلسوفان در خصوص مسئله فیلم ذهن و پرسش از ازرشهای درونی وبیرونی در باب علم و دانش موضع خود را نشان داده و طرح کلی که از فلسفه صادر می کنند. نشانگر این مسئله است که فلسفه مسیر خود را و به طور کلی روش خود را از دیدگاههای عرفانی و اسطورمحور جدا ساخته و حوزه مطالعات خود را بر مبنای گستره قراردادی بزرگی براساس زیبایی شناسی، وجود ، دانش ، قانون ، مذهب ، زبان ، ذهن ، حقیقت  و واقعیت به وسیله عقلانیت سازمان یافته و فرد تحلیل گر مستقر کرده است. آیا فلسفه فیلم به اصلاح نقیصه خود اقدام خواهد کرد؟ از دیدگاه نظری ، نظریه وجه عملی خود را در فضای قرن بیستم در ساحتی انتقادی مورد تعریف قرار داده و ارتباط خود را در سطحی ویژه از مجرای تکنولوژی نسبت به فرهنگهای اجتماعی و قرار دادهای تاریخی حفظ کرده است. شماری از رویکردهای مفارق نیاز به تجمیع در ساحتی به نام مطالعات فرایند تولید را داشته که به خوبی خود را در آراء گیلبرت کوهن سیت تحت عنوان یک نوع روش شناسی یا به عبارتی فیلم شناسی نشان داده است.

بر اساس یک رویکرد عملگرایانه نسبت به شماری از دیدگاههایی که در حوزه نظریه فیلم مورد تحلیل واقع شده و در خصوص آنها قلمفرسایی صورت گرفته است گروهی از شیفتگان سینما تحت عنوان جنبش آماتوریسم[2] مثالی در این خصوص می باشد. که بر اساس دیدگاه خود چنین اذعان داشته اند که ما می توانیم به مشاهده آثار سینمایی بر اساس آنچه که در ساختار فیلم صدا-تصویر خوانده می شود پرداخته و آن را درمطالعات خود ارحج بدانیم . از دیدگاه نظریه پرداز سینما دادلی اندرو : ما در خصوص دیدگاه جنبش آماتور با دیدگاهی جسورانه مواجه می شویم که بر اساس آن هیچگونه مصالحه با روش غیرمتنی دیده نمی شود. در درجه دوم و با نسبت کمتری در خصوص جهان ایده آل مصالحه در خصوص به اجرا درآوردن آنچه که به ضرورت حاصل از کیفیت تحقیقات و مطالعاتی که به تولید واژه در این حوزه منجر شده است. شماری از برنامه هایی که ضرورت مطالعات فرمی و تحقیقاتی آنها در عرصه مطالعات فیلم بیش از پیش احساس شده است تحقق یافته اند. دیدگاه فلسفی ، نظری و بسیاری از آراء و قضاوتهای ارزشی که توان ایستادگی در برابر تصاویر متحرک را دارند نیز باید به آنها افزود . سومین مسئله ( که شامل محتوی این مقاله نیز می گردد) در حوزه هایی است که در امتداد جستجوی خط سیر خویش در حوزه مطالعه پساصنعتی جدید ضرورت آن را دریافته اند . و آن مسئله این است که فیلمسازی تولید ، چارچوب دیدگاهی است که تنها در شرایط اقتصادی و سیاسی ویژه محقق می گردد. و البته تمام رویکردها نیازمند به اتخاذ سیاست ویژه ای در خصوص فضای داخل و خارج است. جایی که قلب اکثر دیدگاههای نظری در آنجا می تپد. محاسبه دیدگاه فلسفه فیلم در خصوص یک انقلاب را که در برگیرنده یک فرهنگ بوده و در مفاهیم درونی خود مستقر است چگونه خواهد بود؟ چگونه فلسفه فیلم به محاسبه در خصوص نظاره کردن یک چارچوب که شامل عناصر نهادی درون خودش نیز هست می پردازد؟ به منظور پاسخ به پرسشهایی از این دست پیشنهاد من این است که به دست بندی های شاخص در حوزه فلسفه فیلم و نظریه فیلم نگاهی داشته  و نحوه تئوری پردازی ، محتوا و رویکردها را مورد تحلیل قرار دهیم. سلسله اجزاء تشکیل دهنده نظریه فیلم و فلسفه فیلم عبارتند از: چارچوب تاریخی و سینمای که در شرایط مختلفی دسته بندی شده اند. و هر دو با خود شماری از روشهای مطالعه آکادمیک را به ارمغان آورده اند. مثال در این زمینه در حوزه نظریه و فلسفه فیلم عبارتند از: ترسیم دوره های مختلف تاریخ که در آن خصوص می توان از : فلسفه فیلم ، نظریه فیلم ، نظریه زیبایی شناسی ، اعمال هنری چه در دوره باستان و چه در دوره معاصر نام برد . شرایطی که رویکردها در وضعیتی ناب به صورت یک نظام در می آیند بسته به وجوهات درونی و منتزعی است که شرایطشان در آن خصوص تعریف کرده است. این عملی تحت تاثیر محوریت چارچوب و در راستای به نمایش گذاشتن است. و در نظ گرفتن شرایط سینمایی است که تمایزات تماتیک و عقاید نظری آموزشی از آن متجلی می گردد.

باوجود در نظر گرفتن این چندگانگی در تاریخ مختصر و رویه های چندسویه در خصوص روشهای مطالعه حوزه فیلم ،فلسفه و نظریه و جستجوی مشترک در باب چیستی سینما و ذات سینما ، وقایع تاریخی در سینما ، فرمهای فیلم ، در مرکزی فیلم باقی می ماند. مضاف برآن بی توجه به شرایط نظری اتخاذ شده ، بحث ها ، نظریه پردازیها ، و تحلیل های متداولی که در حوزه نظریه فیلم و فلسفه منجر به فراهم ساختن محدوده در فیلم و سینما شده است. که شاخه های ان رویکرد عبارتند از: معرفت شناسی تکنیک مند  و معرفت شناسی وقایع .

معرفت شناسی عبارت است از: یک نظریه مبتنی بر معرفت که آن را به عنوان فلسفه انتقادی پس از قرن بیستم در این مقاله مراد گرفته و از آن استفاده می کنیم : معرفت شناسی تنها یک نظریه به مثابه پرسش از فهم و چگونگی دستیابی به آن نیست اما با قائل شدن بیسترین سهم برای سوال : چگونه می دانیم که چطور می دانیم ؟ نقش خود را روشن ساخته است این سومین نکته از معرفت شناسی است که نه تنها چگونگی دانستن را اصل و اساس جستجوی فلسفی خویش قرار داده بلکه این امر ما را به دو نکته برجسته در خصوص نظریه و فلسفه فیلم رهنمون می سازد. بر اساس رویکردهای محتوای زیبایی و ساختار سیاسی توجه به کار بست فلسفی در حوزه معرفت شناسی ما را قادر می سازد که به توانایی تمایز قائل شدن میان فرمهای تولید تاریخی پذیرفته ،آنها را تعدیل کرده ، محک زده و آنها در حوزه فعالیت های فلسفه فیلم وارد کرده است.

photo_2016-09-01_13-00-16

تفکر در خصوص دسته بندی ها و رویکردهای معرفت شناسانه نسبت به جهان چارچوب و کاوش به منظور بسط دادن آن صرفا واکنشی به فرایند تولید دانش و مفاهیم معرفتی نبوده بلکه فراهم ساختن وضعیتی به منظور تحلیل مقولات است . تا حدودی ، دانش در تمامی ساختارها و در بطن فلسفه ، مطالعات نظری ، تاریخ مردمان ،  دسته بندی ایده ها را در دنیای محوریت چارچوب بر گردن دارد . ایده ها به تولید دانش و آگاهی می انجامد این مفهومی است که در جهان چارچوب ، زده شده ، توسعه یافته، به بحث های چالش برانگیز کشیده شده ، جایگزین شده،مورد پرسش واقع شده ، مورد کاوش قرار گرفته،در خصوص آن افراط شده و مورد نقد قرار گرفته است. هر نظریه پرداز ، هر فیلمساز ، در این خصوص روایت متفاوتی را به منظور ارائه در اختیار دارد. بنابراین الحاق به حوزه دانش ، نیازمند دریچه ای در فضای روش شناسانه است.

دوشادوش رویدادها و اکتشافات در اوایل  قرن بیستم در مقیاس کوانتومی ، که بازنمود خود را در تمامی سیستم های پدرسالارانه ، مالی ،نظامی بوجود آورده است. چاچوب محوری و نظریه هایی در خصوص آنها به شکلهای کاملی در خصوص آنچه که از دانش می دانیم دوباره شکل یافته اند. و بر اساس هشدارهایی که در قرن بیستم با آن مواجه شده است . وجه سیاسی و اجتماعی آنها بر اساس دریافتهای تاریخی و حتی جزئی تر تغییر یافته است .

آیا می توانیم با رویکرد محوریت چارچوب به رویکردهای برجسته معرفت شناسانه نسبت به تکنولوژی و وقایع ارجاع دهیم ؟ البته محوریت چارچوب تنها تقلیل به فرمول صدا/تصویر= محتوا نبوده و فلسفه فیلم در تلاش به منظور ارائه طرحی در خصوص پرهیز از ایده ئولوژی زدگی است

آنچه به تبین و روشن ساختن آن در این مقاله پرداختیم گوشه ای بود از نزاع میان نظریه و عمل در دوساحت یک با قدمتی باستانی و دیگری عمری به درازای صد سال که از تلاقی این دو رویدادهای جدیدی به وقوع پیوسته است.

  1. Screen-base
  2. Amateurism movement
:کلیدواژه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 + 5 =

فلسفه-فیلم چیست؟ – حلقه‌ی تجریش | حلقه‌ تجریش