کتاب فراسوی کران‌مندی: جستاری دربارۀ ضرورت امکان
1395-02-05

کتاب  فراسوی کران‌مندی: جستاری دربارۀ ضرورت امکان

نویسنده : کوئنتین میاسو 

مشخصات اصلی کتاب :

After Finitude: An Essay on the Necessity of Contingency / Novel by Quentin Meillassoux / April 7, 2008
index

کوئنتین میاسو ( Quentin Meillassoux ) متولد 1967 در فرانسه است . وی فرزند کلود میاسو ی ( Claude Meillassoux ) انسانشناس است . استاد فلسفه در سوربن و شاگرد پیشین آلن بدیو است .

این کتاب توسط رهام برکچی زاده درحال ترجمه است درآمد کتاب به قلم آلن بدیو اهداف کتاب و جایگاه آن را روشن کرده است :

درآمد: آلن بدیو
(i)
هدف مجموعۀ «نظام فلسفی» صرفاً انتشار کارهای پخته و کمال‌یافتۀ فلسفۀ معاصر یا متون فلسفی ضروری هر عصر نیست، بلکه شامل جستارهایی که مشاهده جنبه‌ای نو در آن‌ها امکان‌پذیر است نیز می‌شود؛ متونی که به این پرسش پاسخ می‌دهند: من به دنبال مرهم چه زخمی هستم؟ چه خاری از تن وجود به در می‌آورم آن‌گاه که به آن چیزی تبدیل می‌شوم که «فیلسوف» خوانده می‌شود؟
این می‌تواند به همان معنایی باشد که برگسون مد نظر داشت، اینکه هر فیلسوفی تنها یک ایده را در طول عمر خویش بسط می‌دهد. به هر روی شکی وجود ندارد که فیلسوف از پرسشی یکتا متولد می‌شود؛ پرسشی که از در‌هم‌آمیزی اندیشه و زندگی در لحظه‌ای خاص از جوانی فیلسوف بر‌می‌خیزد؛ پرسشی که او باید به هر قیمتی، پاسخی برای آن پیدا کند. این همان مقوله ای است که ما کتاب کوئنتین میاسو را نیز باید در زمرۀ آن بدانیم.
(ii)
این جستار کوتاه که پاره‌ای از نظام فلسفی (یا «نظری» بنا به واژگان خود نویسنده) آشکارا مهمی است، به ریشه‌های مساله‌ای که انگیزۀ فلسفۀ نقادانۀ کانت را فراهم می‌کند، بر‌می‌گردد. مساله‌ای که می‌توان گفت از رهگذر پاسخ پیشنهادی کانت، تاریخ اندیشه را از دو جهت شکافته است. این مساله که هیوم آن را به طور روشنی تبیین کرده است، به ضرورت برقراری قوانین طبیعت مربوط می‌شود. این ضرورت مفروض از کجا بر‌می‌خیزد که تجربه ادراکی را به ارمغان می‌آورد و منشا هر آن چیزی است که درباره جهان می‌دانیم، (یا بر آنیم که می‌دانیم) در حالی که تضمینی برای آن وجود ندارد؟
همان‌طور که می‌دانیم پاسخ کانت مدیون این دریافت هیوم است که هر آنچه می‌دانیم از تجربه سرچشمه می‌گیرد. در عین حال کانت ضرورت برقراری قوانین طبیعی، شکل ریاضی آن و مطابقت آن با مشاهدۀ تجربی – که از دوران نیوتن با آن آشنا هستیم – را تایید می‌کند، و نتیجه می‌گیرد که چون این ضرورت نمی‌تواند از دریافت‌پذیری حسی ما سرچشمه گیرد، باید منشا دیگری داشته باشد که همانا کنش‌وری تقویمی سوژۀ فراگیر است؛ همان چیزی که کانت «سوژۀ فرارونده» می‌نامد. این تمایز میان دریافت‌پذیری تجربی و تقویم فرارونده به نظر چارچوبی الزامی است برای کل اندیشۀ مدرن و به ویژه برای هر تلاشی به منظور اندیشه پیرامون سرشت «موجهاتی» نظیر ضرورت و امکان؛ چیزهایی که در نهایت به موضوعاتی برای تاملات دلوز و فوکو تبدیل شد. آنها همچنان زیربنایی برای تمایز میان علوم طبیعی و صوری – که برای کارناپ و فلسفه تحلیلی تمایزی بنیادی است – فراهم می‌کنند.
کوئنتین میاسو با مهارتی خیره‌کننده نشان می‌دهد که تفسیر دیگری از مساله هیوم – تفسیری که با وجود بدیهی‌تر بودنش، تاکنون مغفول مانده است – به نتیجۀ کاملاً متفاوتی منجر می‌شود. همچون کانت، میاسو ضرورت – و از جمله ضرورت منطقی – را حفظ می‌کند. اما همچون هیوم بر آن است که هیچ استدلال معقولی برای پذیرش ضرورت برقراری قوانین طبیعت وجود ندارد.
اثبات میاسو – به واقع اثبات – نشان می‌دهد که تنها یک چیز مطلقاً ضروری است: اینکه قوانین طبیعت امری ممکن هستند. این پیوند کاملاً بدیع میان موجهات متضاد، اندیشه را در نسبت کاملاً متفاوتی با تجربۀ جهان قرار می‌دهد؛ نسبتی که هم‌زمان مدعای «ضرورت‌گرایانۀ» متافیزیک کلاسیک و به همین ترتیب تعمیم نقادانۀ امر تجربی و فرارونده را باطل می‌کند.
کوئنتین میاسو در ادامه برخی از پیامدهای از‌سر‌گیری این مسالۀ بنیادی (“چه می‌توانم بدانم؟”) را نسبت به دو مسالۀ دیگر بر‌می‌شمارد: «چه باید بکنم؟» و «چه امیدی می‌توانم داشته باشم؟». در آنجاست که آنچه فراسوی کران‌مندی نهفته، در نظر متفکران معاصر بسط یافته است.
اغراق نیست اگر گفته شود کوئنتین میاسو مسیر نوینی در تاریخ فلسفه گشوده است، آنچه تاکنون تاریخ شناخت‌شناسی تصور می‌شد؛ مسیری که مرزبندی مرسوم کانت میان «جزم‌اندیشی»، «شکاکیت» و «نقد» را دور می‌زند. بله ضرورت منطقی کاملاً برقرار است. بله، امکان در بن واقعیت حضور دارد. ما می‌توانیم به آنچه هست بیندیشیم؛ و این اندیشه به هیچ روی وابسته به سوژۀ به اصطلاح تقویمی نیست.
این «نقدِ نقد» قابل توجه، بدون هیچ‌گونه بزک و تزیینی در اینجا ارائه شده است؛ بُرشی مستقیم به قلب موضوع به روشی بسیار شفاف و مستدل. این به اندیشه مجال می‌دهد که بار دیگر به سوی امر مطلق رهسپار گردد؛ به جای اینکه به سوی آن خرده‌پاره‌ها و نسبت‌هایی معطوف گردد که آنها را تن‌آسایانه آب‌و‌تاب می‌دهیم، در حالی که «بازگشت امر مذهبی» ما را با ره‌آورد خیالی معنویت مدهوش می‌کند.

:کلیدواژه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

4 + 3 =

کتاب فراسوی کران‌مندی: جستاری دربارۀ ضرورت امکان – حلقه‌ی تجریش | حلقه‌ تجریش